میوه دل ما

این روزا از طرفی من در حالت طبیعی بی جون و کوفته¬ام از اونور هم در شرف اسباب کشی هستیم نه میتونم کار کنم نه طاقت دارم که یه گوشه بشینم . استرس از همه چی بدتر افتاده به جونم. همسری رفته ماموریت البته بنده خدا قبل از رفتن به ماموریت خیلی زحمت کشیده ولی دو روز کارمون بخاطر همین استوپ خورد والا الان خیلی جلوتر بودیم. خونه جدیدمون دو خوابه و این خیلی کمک بزرگیه واسه مامانم اینا . آخه بنده خداها کجا میخواستن اون همه سیسمونی که قراره بخرن و جا بدن؟ حالا قشنگ یه اتاق اختصاصی واسه نی نی دوست داشتنیمون داریم و مامانم اینا میتونن تا دوست دارن تدارک ببینن! اگه من گف میوه دل ما...ادامه مطلب

  دو سه روزی بود که گهگاهی مث حال و هوای دوران پریودی زیر دلم تیر میکشید. اولین ماه اقدام ما بود. تقریباً اکثر روزهای تخمک گذاری شانس خودمونو امتحان کرده بودیم. از سه ماه قبل از تصمیم برای بارداری من آزمایشهامو انجام دادم و قرص اسید فولیک رو شروع کردم و همسرخان هم یه شب درمیون قرص های مکمل ویتامین سی و ای میخورد، البته به تجویز خودم    با توجه به اینکه اکثر اطرافیانمون بعد از 5 تا 6 ماه اقدام به نتیجه رسیده بودن اصلا فکرشو هم نمیکردم که تو ماه اول نتیجه بگیرم. البته همسری هی شوخی میکرد و با خنده میگفت که تو قدرت اسپرمهای منو هنوز نشناختی ....  موعد پریودی ف میوه دل ما...ادامه مطلب

این روزا خیلی حالم خوش نیست! هفته گذشته یک روز و نیم خونریزی افتادم خیلی ترسیده بودم فک کردم که دیگه حاملگیم داره از بین میره ولی خداروشکر تموم شد. این هفته هم چند روزی هست که به شدت تهوع دارم روزی چندبار بالا میارم و شدت عوق زدن و بالا آوردنها به حدیه که حس میکنم داره جونم از بدنم خارج میشه بعدشم گلو درد بدی میگیرم. البته وقتی میشنوم که میگن هر چقد بچه باهوشتر باشه شدت ویار بیشتر میشه خوشحال میشم . همچنان کسل و تنبل و بی جون هستم و فقط از خدا میخوام که وضعم از اینی که الان هست بهتر بشه و این حال بدم تا آخر بارداری همراه من نباشه! متاسفانه ساعت کاری شرکتم میوه دل ما...ادامه مطلب